- خل بازی
- عمل ناشی از بی عقلی
معنی خل بازی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بازی کردن با گل، پرورش گلهای نیکو
عمل و شغل بزباز
تملق و چاپلوسی
قمار با آس
بازی کردن با چوبهای چلک الک دولک بازی
عمل آب باز شناگری، غواصی
عمل و شغل خرس باز
عمل خیال باف خیال اندیشی
شناگری، پاشیدن آب به یکدیگر برای تفریح
بازی کردن با خاک، کنایه از دل بستن به دنیا
نوعی بازی و نمایش که عروسک ها را از پشت پرده یا خیمۀ کوچکی به وسیلۀ رشته یا مفتول به حرکت درمی آورند، خیمه شب بازی
کنایه از مکر، حیله، نیرنگ
شعبده بازی
کنایه از مکر، حیله، نیرنگ
شعبده بازی
کسی که با دیگری بازی می کند، دو نفر که با یکدیگر بازی کنند
کشیدن علمهای سنگین بر دوش و به زور و قوت بازو به هوا انداختن و نگذاشتن که بزمین رسند. این عمل را در معرکه ها و هنگامه ها انجام می دادند
الک دولک
ساختن گلهای مصنوعی (امروزه هنری بشمار میرود)
عمل گاوباز با گاو بمبارزه پرداختن
نمایش لالی خویش بعمد. یا لال بازی در آوردن، خود را عمدا لال نشان دادن
ستهندگی ستیزه کاری، استبداد رای یک دندگی
بیعاری، کارهای مردم لش و تنبل
گرزبازی (زورخانه) نوعی شیرین کاری است در زورخانه و آن عبارتست از بازی کردن و بهوا انداختن و بازگرفتن ورزشکاران میلهای چوبی سبکی را که برای این کار ساخته شده (میل بازی بچالاکی وزبر و زرنگی بیش از نیرومندی احتیاج دارد)
شناگری، غواصی
کسی که با شخص یا اشخاصی دیگر بازی کند، هنرپیشه ای که با هنرپیشه دیگر در فیلم یا نمایش نامه ای بازی کند
یکدندگی
دلباختگی
بلیغ زبان آور، شعبده باز، جای وسیع و با صفا محلی با روح و خوش منظر: (خانه دل بازیست)
جای وسیع و با صفا و خوش منظر، دلگشا
آنکه با گل بازی کند، کسی که رغبت بپرورش گلهای نیکو دارد: ز بس صحن چمن از خنده گلزار خرم شد درو چون دست گلباز از هوا گل میتوان چیدن، (عبدالرزاق فیاض)
وستاری دشفرمانی خیره سری ای که در ابلهی و خیره سری خر تر از گاو و هرزه تر ز خری (سنائی)
ستیزه کاری
Openhearted
открытый сердцем
offenherzig
відкритий серцем